گل من سلام دیروز مامان بابایی اومد خونمون.رفتیم بهشت زهرا سر خاک بابای مهربون بابایی (برای شادی روح پدر بزرگ سارا صلوات).از اونجا رفتیم افسریه مامانی خرید کرد.اومدیم خونه احساس کردم حالم خوب نیست قرار شد با دکتر صحبت کنم.بابا رفت هیئت .بادکتر که صحبت کردم گفت برو بیمارستان تا معاینه بشی .منم زنگ زدم بابا اومد.به مامانی هم گفتم حاضر شد.همه ساعت 12 رفتیم بیمارستان.که دکتر اونجا گفت سر وقتی که دکترت زده بیا و مشکلی نبود.عمو جواد برامون غذا گرفته بود.گرفتیم اومدیم خونه.واما امروز................................امروز 4 روز مونده تا تولدت گل من.مامان بابایی تا بعد از ظهر پیش ما بود بعد رفتیم خونه عمو حاج علی وبعد مامانی رورسوندیم اومدیم خونه الب...